آیا درآمد ۳۰ میلیون در تهران نشانه رفاه است؟
به گزارش خبرمحور به نقل از تسنیم، اظهار احمد میدری، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، مبنی بر اینکه «هر خانوار در تهران که مالک خانه باشد و مجموع درآمد خانوادهاش به ۳۰ میلیون تومان برسد، جزو سه دهک بالای جامعه محسوب میشود»، موجی از انتقاد در فضای عمومی ایجاد کرد.
او تأکید کرده است که حذف یارانه این گروه بر اساس محاسبات دقیق و دادههای وزارت رفاه انجام شده، اما کارشناسان میگویند این محاسبات با واقعیت اقتصادی امروز فاصلهای معنادار دارد.
بر اساس دادههای مرکز آمار، نرخ تورم مواد غذایی در تابستان امسال به سطوح بیسابقهای رسیده است. تورم نقطهبهنقطه غلات ۹۴.۳ درصد و میوه و خشکبار ۷۷.۳ درصد گزارش شدهاند.
این اعداد بهروشنی نشان میدهند که افزایش هزینه خوراک خانوار به مرحلهای رسیده که درآمد ۳۰ میلیون تومانی نمیتواند نیازهای اساسی زندگی در تهران را پوشش دهد.
سبد معیشت ۴۰ میلیونی؛ طبقه متوسط زیر فشار
گزارش کمیته مزد شورای عالی کار نشان میدهد که هزینه سبد معیشت خانوار شهری در سال ۱۴۰۴ به ۳۵ تا ۴۰ میلیون تومان در ماه رسیده است.
به بیان ساده، خانوادهای با درآمد ۳۰ میلیون تومانی نه تنها در رفاه نیست، بلکه در آستانه سقوط به زیر خط فقر قرار دارد.
بسیاری از کارگران، معلمان، پرستاران و کارمندان بخش خصوصی با دو شغل و بیش از ۱۰ ساعت کار روزانه تلاش میکنند تا مخارج ضروری چون اجارهخانه، خوراک، حملونقل، آموزش و درمان را تأمین کنند — اما هنوز دخل و خرجشان جور درنمیآید.
افزایش اجارهبها در پایتخت، رشد هزینه انرژی، کاهش قدرت خرید و بیثباتی قیمتها باعث شده حتی خانوادههایی با درآمدهای نسبتاً بالا نیز از فشار اقتصادی در امان نباشند.
کارشناسان میگویند تعیین رقم ۳۰ میلیون تومان برای حذف یارانه، بر پایه درک نادرست از واقعیت معیشتی جامعه شهری است و منجر به حذف نابهجای دهها هزار خانوار از حمایتهای دولتی میشود.
معیار دارایی؛ از خانه تا خودرو فرسوده
وزیر کار در سخنان خود به مالکیت خانه یا خودرو به عنوان معیار تشخیص دهک بالا اشاره کرده است.
اما واقعیت این است که بسیاری از خانوارهای تهرانی با درآمد محدود، با وامهای سنگین یا کمک خانوادگی موفق به خرید خانهای کوچک یا خودرویی قدیمی شدهاند.
این داراییها نشانه برخورداری نیستند؛ بلکه هزینه نگهداری آنها خود به عامل فشار اقتصادی تبدیل شده است.
کارشناسان اقتصاد اجتماعی میگویند شاخصهای وزارت رفاه بیش از حد بر داراییهای ظاهری تمرکز دارد و قدرت خرید واقعی و جریان نقدی خانوارها را نادیده میگیرد.
در حالی که اقتصاد خانوار ایرانی، به ویژه در دهکهای متوسط، بر پایه گردش نقدی ماهانه شکل گرفته، نه ارزش اسمی داراییها.
حذف یارانه بر پایه معیار ناقص؛ ۲۷ میلیون نفر در خطر حذف
میدری اعلام کرده برای حذف سه دهک بالای درآمدی، باید ۲۷ میلیون نفر از فهرست یارانهبگیران حذف شوند و این روند بهصورت تدریجی، ماهانه برای سه میلیون نفر اجرا میشود.
اما پرسش اصلی کارشناسان این است:
آیا عدد ۳۰ میلیون تومان واقعاً مرز دهکهای بالا را نشان میدهد یا فقط نتیجه خطای آماری و میانگینگیری کلی است؟
به گفته برخی اقتصاددانان، اگر معیار حذف یارانه با خط فقر واقعی تفاوت داشته باشد، خطر حذف نابهجا و نارضایتی عمومی بسیار بالا میرود.
در چنین شرایطی، خانوارهای کارگر و کارمند، که درآمدشان تنها کمی بالاتر از حداقل معیشت است، نخستین قربانیان این سیاست خواهند بود.
شکاف داده و واقعیت؛ نبود شاخص خط فقر رسمی
یکی از چالشهای جدی نظام حمایتی ایران، نبود شاخص رسمی و شفاف برای خط فقر ملی و استانی است.
رئیس مرکز آمار، مسعود گودرزی، اعلام کرده که تعیین خط فقر در حیطه وظایف مرکز آمار نیست و این مسئولیت بر عهده وزارت رفاه است.
با این حال، تاکنون رقم مشخص و مستندی از سوی وزارت رفاه منتشر نشده است.
این خلأ اطلاعاتی باعث شده سیاستگذاران بهجای دادههای واقعی، از میانگین درآمدی یا برآوردهای کلی برای تصمیمگیری استفاده کنند؛ روشی که در عمل با زندگی روزمره مردم فاصله دارد.
تا زمانی که شاخص فقر بر اساس مصرف واقعی خانوارها و نرخ تورم کالاهای ضروری تعیین نشود، هیچ عددی — حتی ۳۰ میلیون تومان — نمیتواند مبنای منصفانهای برای حذف یارانهها باشد.
واکنشها در افکار عمومی
اظهارات وزیر کار بلافاصله پس از انتشار، با واکنش گسترده در شبکههای اجتماعی روبهرو شد. کاربران با انتشار فیشهای اجاره، هزینه مواد غذایی و قبوض خدماتی خود، نسبت به این گفته که درآمد ۳۰ میلیون نشانه رفاه است، انتقاد کردند.
برخی کاربران نوشتند: «با ۳۰ میلیون فقط میشود اجاره خانه داد» یا «اگر ۳۰ میلیون دهک بالا است، دهک پایین یعنی گرسنگی مطلق».
چنین واکنشهایی نشان میدهد که جامعه درک متفاوتی از واقعیت اقتصادی دارد و سیاستهای رفاهی دولت در افکار عمومی با بیاعتمادی مواجه شده است.
نتیجه نهایی؛ ۳۰ میلیون تومان مرز بقا، نه رفاه
با بررسی دادههای رسمی، گزارشهای شورای عالی کار و نرخ تورم، روشن است که درآمد ۳۰ میلیون تومانی در پایتخت با قیمتهای کنونی، حتی کفاف هزینههای پایه زندگی را نمیدهد.
تورم ۹۰ درصدی در مواد خوراکی، اجارههای سرسامآور، و هزینههای آموزشی و درمانی، درآمد خانوار را عملاً به سطح بقا رسانده است.
در چنین شرایطی، حذف یارانه با استناد به رقم ۳۰ میلیون تومان، نهتنها به هدف «عدالت در توزیع یارانهها» نمیرسد، بلکه میتواند به فقیرتر شدن طبقه متوسط و گسترش نارضایتی اجتماعی منجر شود.
جمعبندی
درآمد ۳۰ میلیون تومانی در تهران دیگر مرز رفاه نیست، مرز بقا است.
وقتی هزینه واقعی زندگی از درآمد پیشی گرفته و شاخص فقر رسمی وجود ندارد، حذف یارانه بر اساس چنین معیارهایی غیرعادلانه و بیمنطق است.
بازنگری در دهکبندی، انتشار شفاف دادههای فقر و تطبیق سیاستها با واقعیت معیشت مردم، تنها راه بازگرداندن اعتماد عمومی به نظام حمایتی کشور است.


هیچ نظر! یکی از اولین.