مقایسه بنزین با آب معدنی؛ خطای تحلیلی در سیاستگذاری اقتصادی
به گزارش خبرمحور به نقل از روزنامه جوان، آب بطری یک کالای نهایی مصرفی است که شامل هزینههای تولید، بستهبندی، بازاریابی، لجستیک و توزیع میشود. مصرفکننده در واقع برای برند، بطری پلاستیکی و اطمینان بهداشتی پول میپردازد، نه صرفاً آب.
در مقابل، بنزین یک کالای واسطهای و حامل انرژی زیرساختی است که مستقیماً در تولید، توزیع و حملونقل نقش دارد. مقایسه این دو، مانند مقایسه گندم خام با کیک بستهبندیشده است؛ ارزش افزوده نهایی و زنجیره هزینه در این قیاس نادیده گرفته میشود.
تفاوت در کشش قیمتی تقاضا (Price Elasticity of Demand)
آب بطری کالایی با کشش قیمتی بالا است؛ افزایش قیمت بهسرعت باعث جایگزینی با آب لولهکشی یا برندهای ارزانتر میشود.
اما بنزین کشش قیمتی بسیار پایینی دارد — بهویژه در کوتاهمدت. تقاضای آن به سختی کاهش مییابد، زیرا بخش عمدهای از حملونقل شهری، روستایی و صنعتی به آن وابسته است. بنابراین، افزایش قیمت بنزین نه تنها مصرف را کاهش نمیدهد بلکه فشار مستقیم بر هزینههای زندگی و تورم عمومی وارد میکند.
اثرات جانبی و پیامدهای اجتماعی–اقتصادی (Externalities & Socio-Economic Impacts)
افزایش قیمت آب معدنی تأثیری محدود و موقتی بر بودجه خانوار دارد. اما افزایش قیمت بنزین، بهعنوان نهاده اصلی در زنجیره تولید و توزیع، اثر تورمی چندلایه ایجاد میکند؛ از هزینه نان و لبنیات تا اجارهخانه و خدمات حملونقل.
دهکهای پایین جامعه که سهم بیشتری از درآمد خود را صرف سوخت و حملونقل میکنند، بیشترین آسیب را متحمل میشوند. در نتیجه، تصمیمگیری بدون تحلیل توزیع درآمدی میتواند شکاف طبقاتی و نارضایتی اجتماعی را افزایش دهد.
تفاوت در ساختار بازار و نقش دولت (Market Structure & Government Role)
بازار آب بطری رقابتی است؛ برندها و قیمتهای گوناگون به مصرفکننده حق انتخاب میدهند.
اما بازار بنزین در ایران کاملاً انحصاری و دولتی است. دولت هم تولیدکننده است، هم قیمتگذار، هم یارانهدهنده. بنابراین تصمیم درباره قیمت بنزین صرفاً اقتصادی نیست، بلکه متأثر از ملاحظات سیاسی، تورمی و اجتماعی است.
سادهسازی این مسئله به مقایسه قیمت یک بطری آب با یک لیتر بنزین، نادیده گرفتن پیچیدگی ساختار یارانه، مالیات غیرمستقیم و اثرات روانی قیمتگذاری در جامعه است.
جمعبندی و هشدار کارشناسی
تحلیل اقتصادی صحیح باید بر پایه مدل هزینه-فایده جامع، توزیع اثرات بین دهکهای درآمدی، آثار تورمی و کارایی انرژی استوار باشد. مقایسه مستقیم بنزین با آب بطری، تحلیلی سطحی و مغالطهآمیز است که میتواند مسیر سیاستگذاری را منحرف کند.
هرگونه اصلاح قیمتی در حوزه سوخت، باید با سنجش پیامدهای اجتماعی، مکانیسم جبران یارانه و اعتمادسازی عمومی همراه باشد؛ در غیر این صورت، تبعات روانی و اقتصادی آن میتواند فراتر از پیشبینیها باشد.
هیچ نظر! یکی از اولین.