محاکمه روحانی و ظریف دوباره داغ شد؛ برجام مقصر است؟
به گزارش خبرمحور به نقل از فرارو، در حالی که بیش از ده سال از آغاز مذاکرات هستهای ایران و امضای توافق برجام میگذرد، همچنان سایه این توافق بر سیاست داخلی کشور سنگینی میکند. طی هفتههای اخیر، با اظهارات تازه حسن روحانی و محمدجواد ظریف، موجی از واکنشها و مطالبههای سیاسی درباره محاکمه این دو چهره کلیدی دولت پیشین به راه افتاده است.
به گزارش فرارو، کمپینهای اینترنتی، سخنرانیهای تند در مجلس و حتی اظهارنظرهای رسمی برخی از چهرههای سیاسی، نشان میدهد که برجام هنوز بهعنوان یکی از جدیترین محورهای اختلاف جناحی در ایران باقی مانده است.
آغاز موج جدید مطالبه محاکمه روحانی و ظریف
دقیق نمیتوان گفت این مطالبه از کجا آغاز شد، اما بسیاری از تحلیلگران معتقدند که نخستین موج حملات علیه روحانی و ظریف، پس از امضای توافق برجام در سال ۱۳۹۴ شکل گرفت. در آن زمان تصاویری از مراسم تقدیر از تیم مذاکرهکننده در بهمن همان سال منتشر شد که دستمایه حملات جدیدی شد.
در سالهای بعد نیز هر بار که روابط خارجی ایران در محورهایی مانند روسیه، چین یا آمریکا وارد مرحله حساسی میشد، گروهی از منتقدان دوباره پرونده برجام را باز میکردند. این حملات گاهی به شکل کارزارهای توییتری و گاهی در صحن علنی مجلس دیده میشد.
در تازهترین مورد، پس از اظهارات قالیباف در مجلس درباره مواضع ظریف و روحانی در برابر روسیه، شعار «مرگ بر فریدون» (اشاره به نام خانوادگی اصلی حسن روحانی) در مجلس سر داده شد؛ اتفاقی که بسیاری از ناظران آن را نشانهای از تشدید فضای سیاسی دانستند.
برجام؛ نقطه آغاز اختلافی پایانناپذیر
اصلیترین محور حملات تندروها به روحانی و ظریف، همچنان توافق برجام است. منتقدان میگویند این توافق منجر به «خسارتهای راهبردی» برای کشور شد. به باور آنان، تبدیل ذخایر اورانیوم، پذیرش محدودیت در غنیسازی و تعطیلی بخشی از فعالیتهای اراک، امتیازهایی بود که نباید داده میشد.
در مقابل، حامیان برجام یادآور میشوند که این توافق، کشور را از خطر تحریمهای فلجکننده خارج کرد و ایران را در موقعیتی قرار داد که توانست در سطح بینالمللی از مشروعیت و قدرت دیپلماتیک خود استفاده کند.
با وجود خروج ترامپ از برجام و بازگشت تحریمها، بسیاری از دیپلماتها معتقدند که دستاوردهای سیاسی و فنی آن همچنان باقی است و اگر ایران تصمیم به بازگشت به میز مذاکره بگیرد، چارچوب برجام میتواند مجدداً فعال شود.
اما برای مخالفان، این موضوع اهمیتی ندارد؛ آنها میگویند که حتی اگر برجام دستاوردهایی داشته، آسیب به توان راهبردی کشور در حوزه هستهای قابل جبران نیست.
واکنشها به اظهارنظرهای جدید روحانی و ظریف
محمدجواد ظریف طی ماههای گذشته چندین بار در سخنرانیهای خود به عملکرد دوران وزارتش اشاره کرده است. او گفته که بهخاطر منافع ملی سکوت کرده و نمیخواهد اختلافات داخلی را تشدید کند.
در همین حال، حسن روحانی نیز در دیدارهایی با چهرههای سیاسی اصلاحطلب گفته بود که «قانونگذاری بدون حمایت اکثریت مردم، فاقد ارزش است.» این جمله، بلافاصله با واکنش تند برخی نمایندگان مجلس مواجه شد.
نمایندگان منتقد روحانی یادآور شدند که رئیسجمهور فعلی (پزشکیان) نیز با درصد مشابهی از آرای مردم به پیروزی رسیده است و انتقاد روحانی را غیرمنصفانه دانستند.
در جلسه علنی مجلس چهارم آبان، قالیباف به این سخنان واکنش نشان داد و بار دیگر بحث عملکرد دولت پیشین را مطرح کرد. همین اتفاق، جرقهای تازه برای حملات سیاسی جدید بود.
انتخابات و نقش ظریف در دولت پزشکیان
پس از انتخابات چهاردهم ریاستجمهوری و پیروزی مسعود پزشکیان، زمزمههایی از نقش غیررسمی محمدجواد ظریف در روند تبلیغات و هماهنگی ستادها مطرح شد. برخی چهرههای نزدیک به جریان اصلاحطلب تأیید کردند که ظریف در بخشهایی از طراحی سیاسی این کارزار نقش داشت.
به گفته غلامعلی رجایی، «ظریف در انتخابات ۱۴۰۳ نقش محوری داشت. او هرجا میتوانست حضور مییافت و در غیر این صورت، با ارسال پیام، مسیر کار را پیش میبرد.»
بهگفته رجایی، همین موضوع موجب شد که برخی جریانهای مخالف، او را عامل اصلی پیروزی پزشکیان بدانند و از همان ابتدا فشارها برای حذفش از ساختار دولت آغاز شود.
به همین دلیل، هرگونه اظهارنظر یا تحرک ظریف در فضای عمومی بلافاصله با واکنشهای شدید جناح مقابل روبهرو میشود. بسیاری از تحلیلگران این اتفاقات را ادامه همان درگیری سیاسی بر سر میراث برجام میدانند.
سیاست خارجی زیر سایه اختلافات داخلی
در علوم سیاسی اصلی وجود دارد که میگوید «سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است». این قاعده در ایران بیش از هر جای دیگر مصداق دارد. اختلاف جناحها بر سر برجام، FATF و نوع تعامل با قدرتهای جهانی، مستقیماً بر تصمیمات راهبردی کشور اثر گذاشته است.
به باور کارشناسان، یکی از مشکلات مزمن سیاست ایران، نبود اجماع ملی در موضوعات کلان است. در حالی که سیاست خارجی باید بر پایه منافع ملی تعریف شود، هر دولت مسیر خود را میرود و دولت بعدی مسیر پیشین را نفی میکند.
نمونه روشن این مسئله، پرونده FATF است که بیش از ده سال در کشوقوس سیاسی باقی ماند. یا توافق برجام که با تغییر دولتها، از مسیر اصلی خود خارج شد.
تحلیلگران میگویند این اختلافها باعث هدررفت انرژی سیاسی کشور و از بین رفتن فرصتهای اقتصادی و دیپلماتیک میشود.
نتیجهگیری و جمعبندی
مطالبه محاکمه روحانی و ظریف، تنها یک نزاع سیاسی ساده نیست، بلکه بازتابی از دو نگاه کاملاً متفاوت به مفهوم منافع ملی و نقش دیپلماسی در سیاست ایران است.
تا زمانی که بر سر تعریف منافع ملی و شیوه دستیابی به آن اجماع وجود نداشته باشد، چنین درگیریهایی نهتنها پایان نمییابد بلکه هر بار با چهرهای تازه و موضوعی جدید بازمیگردد.
هیچ نظر! یکی از اولین.