هوش مصنوعی واقعاً شبیه ایرانی ها فکر میکند یا غربی ها؟
پژوهش تازه دانشگاه هاروارد پرسشی اساسی درباره هوش مصنوعی مطرح کرده است: وقتی میگوییم هوش مصنوعی مانند انسان فکر میکند، منظورمان کدام انسان است؟ بررسی دادههای جهانی نشان میدهد که سیستمهای هوش مصنوعی، از جمله چتجیپیتی، بیشتر الگوی فکری انسانهایی را بازتاب میدهند که در کشورهای غربی و ثروتمند زندگی میکنند، مانند ایالات متحده، هلند، فنلاند و سوئد.
این یافتهها سوالهای جدی درباره عدالت فرهنگی و بازنمایی جهانی در فناوریهای نوین ایجاد میکنند. آیا الگوریتمهای هوش مصنوعی که روزانه میلیونها کاربر از آن استفاده میکنند، واقعاً نماینده کل جامعه بشری هستند یا صرفاً تصویری محدود از ذهن انسان غربی ارائه میدهند؟
هوش مصنوعی غربی، تصمیمگیری فردگرایانه دارد
محققان دانشگاه هاروارد به این نکته اشاره کردهاند که شیوه تصمیمگیری هوش مصنوعی بیشتر «تحلیلی و فردگرایانه» است؛ یعنی تصمیمها بر اساس منطق شخصی و استدلال فردی شکل میگیرد، نه بر پایه روابط اجتماعی و بافت فرهنگی. این سبک، کاملاً با الگوی رایج جوامع غربی همخوانی دارد.
در مقابل، مردم کشورهایی چون ایران، ترکیه یا پاکستان معمولاً نگرشی جمعگرا و رابطهمحور دارند. تصمیمهای آنها بیشتر مبتنی بر خانواده، جامعه و احساسات است و کمتر صرفاً بر منطق فردی تکیه دارد. پژوهشگران نتیجه میگیرند: «هوش مصنوعی غربی، خروجی غربی میدهد.»
این مساله باعث شده است که AI نتواند به طور کامل ارزشها، باورها و رفتارهای جمعی جوامع غیرغربی را درک و بازتولید کند. در واقع، هرچند تکنولوژی هوش مصنوعی به ظاهر جهانی است، اما الگوریتمها و دادههای آموزشی آن تا حد زیادی تحت تأثیر جهانبینی غربی هستند.
بازتاب فرهنگی و عدالت هوش مصنوعی
یکی از مهمترین نکات پژوهش، بحث عدالت فرهنگی در هوش مصنوعی است. پژوهشگران هشدار میدهند که با گسترش کاربرد AI در آموزش، رسانه، سیاست و خدمات عمومی، باید بررسی شود که این فناوری تا چه حد نماینده تنوع فرهنگی جوامع مختلف است.
برای مثال، در سیستمهای آموزشی هوشمند، محتوای آموزشی میتواند بیشتر بر اساس ارزشها و الگوهای فکری غربی طراحی شود. این موضوع به تدریج میتواند تصویر ذهنی کاربران از دانش و اخلاقیات را شکل دهد و جایگاه فرهنگها و ارزشهای غیرغربی را تضعیف کند.
همچنین، در حوزه رسانه و شبکههای اجتماعی، الگوریتمهای هوش مصنوعی که محتوا را پیشنهاد میکنند، ممکن است پیامها و دیدگاههای غربی را بیشتر برجسته کنند و دیدگاههای جمعگرا یا غیرغربی کمتر دیده شود.
پیامدهای اجتماعی و پژوهشی
این یافتهها نشان میدهد که هوش مصنوعی نه تنها بازتابی از هوش انسان است، بلکه بازتابی از نوع خاصی از انسانها با ارزشها و جهانبینی غربی است. پژوهشگران هاروارد تاکید کردهاند که این موضوع میتواند پیامدهای اجتماعی و فرهنگی گستردهای داشته باشد، از جمله:
-
محدود شدن دیدگاه کاربران به الگوهای فکری غربی
-
کاهش بازتاب نگرشها و ارزشهای فرهنگی جوامع غیرغربی
-
ایجاد تفاوت در تصمیمگیری و تفسیر مسائل اجتماعی و اخلاقی توسط AI
یکی از پژوهشگران میگوید: «وقتی الگوریتمها بر اساس دادههای غربی آموزش داده میشوند، حتی اگر به نظر برسد که هوش مصنوعی «بیطرف» است، در واقع دیدگاه غربی را بازتولید میکند.»
راهکارهای پیشنهادی برای تنوع فرهنگی
برای کاهش این تعصب فرهنگی در AI، پژوهشگران چند راهکار مطرح کردهاند:
-
گنجاندن دادههای فرهنگی متنوع: الگوریتمهای هوش مصنوعی باید با دادههایی از کشورهای مختلف و با الگوهای فکری گوناگون آموزش داده شوند.
-
توسعه الگوریتمهای حساس به فرهنگ: طراحی مدلهای هوش مصنوعی که بتوانند تصمیمها را با در نظر گرفتن بافت فرهنگی کاربران تنظیم کنند.
-
نظارت بینالمللی و سیاستگذاری: ایجاد چارچوبهای نظارتی برای اطمینان از اینکه AI ارزشها و دیدگاههای متنوع جوامع را بازتاب دهد.
پژوهشگران معتقدند که اگر این اقدامات انجام نشود، هوش مصنوعی میتواند به بازتولید یکسانسازی فرهنگی و حذف تنوع فکری منجر شود.
جمعبندی کوتاه
پژوهش دانشگاه هاروارد نشان میدهد که هوش مصنوعی بیشتر شبیه انسانهای غربی فکر میکند و این موضوع نگرانیهایی درباره عدالت فرهنگی و بازنمایی جهانی ایجاد کرده است. با توجه به نقش روزافزون AI در آموزش، سیاست و رسانه، پژوهشگران تاکید دارند که برای جلوگیری از بازتولید نگرشهای محدود، باید دادهها و الگوریتمها تنوع فرهنگی بیشتری داشته باشند.
به بیان ساده، هوش مصنوعی هنوز نه نماینده همه انسانها است و نه بازتابدهنده تمام فرهنگها؛ بلکه تصویری محدود از ذهن و ارزشهای غربی ارائه میدهد و این واقعیتی است که کاربران و توسعهدهندگان باید به آن توجه کنند.
هیچ نظر! یکی از اولین.