تهران راکد را احیا کنید: پیشنهاد گلابچی برای زندهسازی بافت تاریخی
تهرانِ امروزی در مواجههای تاریخی قرار دارد: بافتهای ارزشمند و فراموششده این کلانشهر—از کوچههای تنگ و باریک عودلاجان، دیوارهای کاهگلی سنگلج، تا پنجرههای ارسیدار خانههای قاجاری—چنان خالی از سکنه میشوند که خاطرهای محض به نظر میرسند. اما چرا مناطقی با این همه ارزش معماری و فرهنگی روزبهروز از ساکنان خالی میشوند؟
محمود گلابچی، معمار برجسته و بنیانگذار دانشگاه معماری پارس، در گفتوگویی تفصیلی و مفهومی را پیشنهاد میکند که میتواند علاوه بر حفظ هویت شهر، سرنوشت این بافتها را دگرگون کند: باززندهسازی بهجای تخریب (Regeneration و Rehabilitation).
چرا بافتهای قدیمی تهران خالی از سکنه میشوند؟
گلابچی با اشاره به دلایل ترک محلههای تاریخی تأکید میکند که فقدان خدمات شهری مناسب (مثلاً دسترسی به آتشنشانی و اورژانس درکوچههای باریک)، فرسودگی بناها، ناامنی اجتماعی و ناتوانی مالی ساکنان برای بهسازی خانههای خود، زیست در این فضاها را دشوار کرده است. او میگوید: «این بافتها دارای ارزشهای معماری و شهرسازیاند و نیازمند حفاظتاند، اما تبدیل به بستر چالشهای اجتماعی میشوند اگر زنده نشدند.»
باززندهسازی چیست و چگونه انجام میشود؟
گلابچی توضیح میدهد: باززندهسازی یا نوسازی یعنی تعریف کاربری جدید و جذاب برای بناهای تاریخی—فضاهایی مانند آموزشگاه، گالری، موزه، دانشکده و مراکز فرهنگی—که باعث رفتوآمد مردم و پویایی محلههای ساکن میشود. او تأکید میکند که نهادهای حکومتی باید تسهیلاتی مانند وام بانکی، عدم اخذ عوارض و پشتیبانی خدماتی فراهم کنند تا ساکنان بتوانند بدون ترک محل زندگی خود، خانههای شان را ایمن و نوسازی کنند.
نمونههای موفق جهان؛ از تورنتو تا رم
معمار پیشکسوت به نمونهای موفق در تورنتو اشاره کرده است: کارخانههای قدیمی تبدیل شده به گالری، سالن مراسم و مراکز فرهنگی. همچنین شهرهایی مثل رم، بارسلونا، لندن و پاریس را مثال میزند که نهتنها بافت تاریخیشان را حفظ کردهاند، بلکه از طریق تعیین مناطق جداگانه برای ساختوساز مدرن (مانند محله دیفانس در پاریس) از ورود برجهای ناهماهنگ به شهر جلوگیری میکنند.
تغییر کاربری خانههای قدیمی؛ خطر یا فرصت؟
گلابچی در پاسخ به نگرانیها درباره تبدیل خانههای قدیمی به کافه یا مراکز رفاهی گفت که اگر هویت بنا حفظ شود، هیچ مشکلی در تغییر کاربری وجود ندارد. نمونههایی از تحول خانههای قدیمی به گالری، اقامتگاه، یا فضاهای فرهنگی در تهران، کرمان، کاشان و یزد وجود دارد. وی تأکید میکند که افراط در تبدیل خانه به کافه، خودبهخود توسط بازار کنترل میشود؛ اگر سودآوری نباشد، فضا تعطیل میشود.
نقش مردم در تصمیمگیری شهری
گلابچی دیدگاه بینالمللی و داخلی را تلفیق میکند و از ضرورت مشارکت مردم در تصمیمسازی شهر سخن میگوید. بهزعم او، مردم باید در رابطه با تغییرات محله خود صحبت کنند و حتی پیشنهاد تشکیل «هیات منصفه محلی» برای تصمیمگیری درباره تصویب پروژههای شهری در محلهها را میدهد. همچنین بر فرهنگسازی حقوق شهری تأکید دارد؛ اینکه مردم بدانند حق اظهار نظر درباره بافت محل زندگیشان را دارند.
نقد عملکرد نهادهای مسئول؛ از طرحهای تفصیلی تا اجرا
از نظر گلابچی، وجود طرحهای جامع و تفصیلی شهری کافی نیست؛ بلکه عدم اجرای دقیق این طرحها باعث ساخت برجهای بلندمرتبه در کنار خانههای یکطبقه شده است. او بر ضرورت پایبندی به این طرحها و اجرای دقیق ضوابط طراحی شهری تأکید دارد و معتقد است که اگر ضوابط رعایت شود، شهر دچار بینظمی ساختاری نخواهد شد.
جمعبندی و آینده احتمالی
در نهایت، گلابچی اینگونه نتیجهگیری میکند: تهران نیازمند بازشناسی بافتهای تاریخیاش است و این امر تنها با ترکیب حمایت دولتی، تغییر کاربری هوشمندانه، مشارکت عمومی و فرهنگسازی میسر خواهد بود. او هشدار میدهد که اگر این اقدامات بهموقع انجام نشود، محلههای فراموششده تبدیل به محل تجمع اقشار کمدرآمد و خطرساز میشوند که نهتنها خود را از دست میدهند، بلکه هویت شهری تهران را به خطر میاندازند.
هیچ نظر! یکی از اولین.